امید زندگی مامان و بابا

اولین سکسکه ی پسرم

1392/3/6 19:15
نویسنده : آریسا
138 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر خوووووووووووووشگلم....ماچ

وای عشقم میدونی امروز چی شد؟؟؟

من و بابایی ناهار خوردیم و بعدش بابایی داشت ظرف ها رو میشست که من رو کاناپه دراز کشیدم یهو حس کردم که شکمم خیلی کوچولو و مرتب تکون میخوره ابلهبه فاصله ی 4 ثانیه خخخخییییللللییییی جالب بود...تازه فهمیدم که داری سکسکه میکنی نانازم سریع بابایی رو صدا کردم و اونم اومد و دوتایی نگاه کردیم و کلی خندیدیم ...قهقههقهقههعشقم واقعااا داشتی سکسکه میکردی خیلی بانمک بود...یه دقیقه طول کشید که بعدش من یکن نگران شدم به بابایی گفتم اشکال نداره؟چه تموم نیشه تا کی باید ادامه داشته باشه؟؟؟استرس

بابایی هم میخندید و میگفت پسرم نفست رو نگه دار تا بند بیاد ...منم گفتم پسری 90 درجه بمون ....

خلاصه یه دو دقیقه ای طول کشید تا بند اومد و تو اروم شدی ولی نمیدونی چچچچققققدددرررررر باحال بود

زنگ زدم به پدر جون و مادر جونا و براشون تعریف کردم...اول باورشون نمیشد..میگفتن مگه میشه؟؟سوال

قربونت برم الهی خیلی دوست داریم خوشکلکم.....بوووووووووووووووووووووووووووووسبغل

مراقب خودت باش پسرکمقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچقلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)