امید زندگی مامان و بابا

آرسام ما به دنیا خوش اومدی

خوووووووووووووووووووووووووووووووشکلم ناااااااااااااااااااااااااززززززمممممممممممم عششششششششقققققققممممم فرشششششتتتتتتتههههههههه ام وای آرسام که تو چقدر ناز و خوشکلی..آرسام من فرشته ی کوچولوی من خوش اومدی عزیزم...مرسی که مراقب خودت و من بودی آرسامم شما یکشنبه 13 مرداد ساعت 9:20 دقیقه ی شب چشمای خوشکلت رو به من باز کردی و اولین جیغت رو که به نظر من زیباترین صدای دنیا بود رو کشیدی... خدایا شکرت خدایا ممنون خدایا خیلی دوست دارم...از اول بارداری بد جوری هوای ما رو داشتی...خیلی مراقب ما بودی...قربونت برم خدا موقع زایمان خیلی هوامو داشتی خیلی کمکم کردی خیلی همراهم بودی مرسی که توان اینو بهم دادی تا بهترین لحظه ی زندگیم رو با تمام و...
15 مرداد 1392

چند کلمه از بابای آرسام

آرسام جان سلام پسر خوشگلم تا حالا بابا برات چیزی تو وبلاگت ننوشتم اما الان که ساعت تقریبا 2 صبح هستش یه دفعه هوس کردم باهات صحبت کنم عزیزیم آرسامم دیگه دلم بالا اومده می خوام هر چی زود تر ببینمت چیزی دیگه نمونده داری میای مواظب مامانت باش  تو رو به خدا و مامانت رو اول به خدا و بعدش به تو سپردم آخه تو دیگه بعد من مرد خونه ای دیگه تو اتاق زایمان که من نیستم فقط تو هستی و مامان پس مراقبش باش دوست دارم عشققققققققققققققققققققققققم دلم می خواد بوست کنم پس زود بیا تا بابا بوست کنه دوست دارم قربونت برم راستی مامانت الان خوابه و من بدون اجازه دارم تو وبلاگش مطلب می نویسم نمی دونم کی می خونتش اما حتما کلی شوکه می شه بووووووو...
12 مرداد 1392

روزهای آخر

سلام آرسام...عشقم...وجودم...پسرم آرسام دیگه چیزی نمونده بیای بغلم و من بی صبرانه منتظر اون لحظه هستم...وقتی به لحظه ی دیدنت فکر میکنم تمام وجودم پر از شادی میشه...نمیدونی و نمیتونی فکرش رو بکنی که چقدر دوست دارم...خیلی دلم میخواد طبیعی به دنیا بیای تا لحظه به لحظه ی اومدنت رو با تمام وجودم حس کنم... آرسام میترسم...نمیدونم از چی ولی از یه چیزی میترسم...ولی وقتی به تو فکر میکنم آرومتر میشم بابا خیلی به ما کمک میکنه خیلی به من آرامش میده خیلی مراقب من و تو هست... آرسام 9 ماهه تو توی شکمم هستی و دیگه وقتشه بیای...تاحالا دوتایی با هم بودیم و مراقب هم بودیم...پس بیا بازم مراقب هم باشیم.من تمام تلاشم رو میکنم تا مراقبت باشم... آرسام مراق...
5 مرداد 1392

تولد مامانی

سلام آرسام جان خوبی مامانیییییییی.فدات بشم الهی که همیشه در حال شیطونی هستی پسری... امروز تولد منه... امسال بهترین تولد عمرم بود چون تو و بابایی رو باهم کنار خودم دارم... بابایی عشق اول و تو غشق دوم زندگی من هستید عزیز دلم... مرسی که هستید... دیروز من و تو بابایی رفتیم آتلیه و یه عااااالمه عکس گرفتیم...خیلی زود عکسا رو میزارم برات نانازم خدایا ٢٦ سالمه...همه ی چیزایی که تا حالا ازت خواستم بهم دادی...مرسی که حواست بهم هست و مراقب پسرم هستی...خدایا خیلی خوشبختم...و همشو مدیون تو هستم... تنها چیزی که ازت میخوام سلامتی خانواده ام هست...سایه ی پدر و مادرامون هست...و حمایت خودت... خدایا ازت میخوام غم و غصه از ما دور باشه....
11 تير 1392

اسم قشنگ پسرم

سسسسسسسسسلااااااااااااااااااااااامممممممممم عععخخخخخخخشششششششششششممممم     خوبی شیطون مامان؟؟؟فدات بشم که بلاخره بعد از چند ماه اسمت تایید شد و همه بهش عادت کردن.الان همهههههههه شما رو با اسم قشنگت صدا میکنن. من و بابایی دوتایی بعد از کلی جستجو و تحقیق اسم شما رو انتخاب کردیم پسرم... ما خیلی دوست داشتیم که اسم شما کاملا ایرانی و اصیل باشه...و همچنین قشنگ... بلاخره اسم شما شد... ...شد.. ...شد......     آرسام     یعنی پسر آریایی-زورمند امیدواریم که اسمت رو دوست داشته باشی و ما همیشه و در تمام مراحل زندگیت بهت افتخار کنیم...ای...
31 خرداد 1392